فرهنگ عمومی مانند کل نظام فرهنگی و فرهنگ، در چهار وجه ظاهر میشود: درونی، روانی، نمادی، نهادی و آثار.
از این رو میتوان رگههای فرهنگ عمومی را در همه این جلوهها یافت. فرهنگ عمومی، در کنار فرهنگ رسمی، در همه حوزههای زندگی اجتماعی، خانواده، حکومت، اقتصاد و آموزش و پرورش و نظایر اینها حضور دارد. از این رو نمیتوان آن را به حوزه مشخصی محدود ساخت.
◾️ ارتباط اقتصاد و فرهنگ یک امر انکار ناپذیر است.
◾️ واقعیت این است اگر جامعهای وضعیت اقتصادی مناسبی نداشته باشد، یقیناً فرهنگ آن جامعه دچار مشکل و ضعیف میشود. اما الزاماً با تقویت اقتصاد فرهنگ درست نمیشود. فرهنگ امری دیر پاست؛ یعنی وقتی شما شروع به کار فرهنگی میکنید گاهی دو تا سه نسل باید بگذرد که آثارش را ببینید. در حالی که در حوزه اقتصاد با تغییرات درست ظرف پنج سال نتیجه کارهای مثبت را در اقتصاد می بینیم.
◾️حرفم این است مشکلات اقتصادی و فقری که بر بخش بزرگ جامعه ما حاکم شده یقینا در بلند مدت فرهنگ ما را به شکل منفی تحت تاثیر قرار میدهد و باعث کاهش فعالیتهای فرهنگی و ضعیفتر شدن عنصرها و ارزشهای فرهنگی در جامعه خواهد شد، اما بدین معنا نیست که اگر سه یا چهار سال اقتصاد را درست کردیم، فرهنگ درست شوند.
◾️ وقتی اقتصاد جامعهای مانند ما میشود، شاید ظرف ده سال بتوان آن را ترمیم کرد، ولی گاهی پنجاه سال طول میکشد اثرات منفی فرهنگی ناشی از مشکلات اقتصادی را ترمیم کرد و این بزرگترین خطر برای یک جامعه از جمله جامعه ماست.